به گزارش ایبِنا، بر کسی پوشیده نیست که اقتصاد ایران شرایط عادی را طی نمی کند و از جهات مختلف آسیب پذیر و شکننده شده است. از یک سو فشار تحریم ها و از سوی دیگر ویروس ناخوانده کرونا، به عنوان متغیرهای بیرونی، عرصه را بر اقتصاد ایران تنگ کرده است. نتیجه این شرایط هم این است که شاخص های کلان اقتصادی، از نرخ تورم و نقدینگی گرفته تا تراز تجاری و شاخص محیط کسب و کار و … تحت تاثیر این شرایط با تغییرات شدید روبرو شوند و تاثیرشان را بر سایر بازارها، همچون ارز و سکه و بازار خرده فروشی بگذارند و فشار شدیدی به جامعه تحمیل شود.
در چنین شرایطی، همواره نوک پیکان انتقادات به سمت تصمیمات و اقدامات سیاست گذار پولی روانه شده و عملکرد این نهاد پولی است که همیشه مورد نقد قرار می گیرد. در حالی که باید پذیرفت در شرایط فعلی که فشارها هر روز بیشتر می شود، هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی، آنطور که باید اثر خودش را بر بخش اقتصاد نمی گذارد و به عبارتی هر اقدامی به نوعی خنثی میشود. آن هم در شرایطی که به دلیل محدودیت های ناشی از تحریم ها، تجارت ایران تحت تاثیر قرار گرفته و بخش زیادی از منابع مالی ایران، به شکل بلوکه شده در اختیار سایر کشورها قرار دارد.
اگرچه برخی کارشناسان معتقدند سیاستگذاری های داخلی نیاز به اصلاح و تغییر دارند و با توجه به شرایط فعلی، باید برنامه ها را پیش برد، اما به هر حال نباید اثرگذاری فشارهای بیرونی و محدودیت های ایجاد شده بر تصمیم گیری های داخلی را هم دست کم گرفت.
در همین باره دکتر علی اکبر نیکواقبال؛ اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران معتقد است: تاثیر متغیرهای برون زا را نمی توان بر به توفیق رسیدن سیاست های بانک مرکزی نادیده گرفت، چرا که نیمی از مشکلات ما به خارج از کشور و محدودیت های تحریمی وابسته است. مشروح گفتگوی ایبِنا با نیکواقبال را در ادامه می خوانید:
– تاثیر متغیرهای برونزا بر سیاست های بانک مرکزی چیست؟
بانک مرکزی اگر مستقل نباشد و نتواند از ابزارهای لازم برای تحقق اهداف خود بهره بگیرد، چطور می تواند در تحقق اهداف خود موفق باشد؟ به هر حال باید قبول کنیم که وابستگی اقتصاد ما به متغیرهای برون زا، در نهایت تاثیر خودش بر سیاست گذاری های داخلی را خواهد گذاشت و به مشکلات اقتصادی دامن خواهد زد که وضعیت فعلی اقتصاد ایران نمونه ای از این شرایط است.
بررسی ها و تحلیل ها نشان می دهد که ۵۰ درصد مشکلات اقتصادی و به تبع آن مشکلات اجتماعی و فرهنگی، ریشه در عوامل بیرونی دارد و ۵۰ درصد به سیاست گذاریهای داخلی برمی گردد که آن هم نیاز به اصلاحات اساسی دارد.
به هر حال در چنین شرایطی، برای رفع مشکلات اقتصادی، دو دیدگاه وجود دارد، گروهی معتقدند، تا زمانی که فشارها و محدودیت های بیرونی رفع نشود، خیلی نمی توان به رفع مشکلات اقتصادی و ترمیم این بخش امیدوار بود، اما در این بین برخی دیگر بر این باورند، تا زمانی که مشکلات داخلی رفع نشود و سیاست های درست اعمال نشود، نمی توان بر مشکلات بیرونی فایق آمد.
بی تردید، این دو متغیر مهم را نمی توان از هم تفکیک کرد و بی تردید عوامل بیرونی و داخلی از هم تاثیر می گیرند و اثر منفی یا مثبت خود را بر سایر بخشها می گذارند. از اینرو نمی توان صرفا گفت که مشکلات فعلی اقتصاد داخلی است یا عوامل بیرونی، بلکه تلفیقی از هر دو عوامل است که اقتصاد کشور را به وضعیت فعلی رسانده است.
– در شرایط کنونی تحریم و در حال حاضر که کرونا شرایط را سخت تر هم کرده، سیاست گذار پولی باید چه اقداماتی انجام دهد؟
بدون شک تجربه گذشته راهنمای خوبی برای حال و آینده است. پس از برجام که بعد از سالها مذاکرات ممتد و تلاش بی وقفه برای عادی سازی روابط محقق شد، روابط در حال شکل گیری بود و می توانست از محل این تعاملات اتفاقات بزرگی رخ دهد و ایران را در یک بازه زمانی ۵ ساله به جایگاه مناسب خود برساند. اما در همان دوران ساز ناکوک زده شد و برخی منتقدان بدون هیچ پایه و اساسی، برجام را محکوم کردند. حال پرسشی مطرح می شود که چرا باید در دیپلماسی ایران که می توانست قرارداد بزرگی را از بابت برجام، با دنیا را به نتیجه برساند، چنین مانع تراشی ها ایجاد شود؟
به هر حال ما نتوانستیم از فرصتی که برایمان ایجاد شده بود بهره کافی را ببریم و در نهایت خروج آمریکا از برجام، بار دیگر اقتصاد ایران را وارد یک مرحله جدیدتری کرد که به مشکلات ما افزود.
بنابراین در شرایط فعلی که فشارها به شدت افزایش پیدا کرده و محدودیت ها بیشتر شده، نیاز داریم برای رفع مشکلاتمان تا روابطمان با دنیا به حالت عادی برگردد و این موضوع در نهایت اثرات مثبتش را در داخل کشور و بر سیاست گذاری های داخلی بگذارد.
– آیا در این شرایط می توان هر اقدامی را عملی کرد؟
جهان در چندین دهه گذشته با نظام سیستمی پیش رفته است، به این معنی که اگر پروانه ای در آمریکای جنوبی پرواز کند احتمال اینکه در هندوستان سیل بیاید وجود دارد، بنابراین همه عوامل بر یکدیگر تاثیر گذار و به هم وابسته است.
به عبارتی، نمی توان در داخل کشور با مشکلات متعددی مواجه بود، اما انتظار داشت که سیاست خارجی درستی برقرار باشد. به طور کلی ما هم به اصلاحات داخلی و هم تحولات بیرونی قوی نیاز داریم.
سیاست گذاری های ما در داخل کشور نتوانسته در چند دهه گذشته، روابط ایران با دنیا را از لحاظ سیاسی تثبیت کند تا رابطه معقولی برقرار شود. براساس اصل سیاسی و دیپلماسی خارجی دنیا، هیچ کشوری نیست که بتواند در شرایطی که برخی کشورها را در مقابل خود دارد، عملکرد موفقی داشته باشد.
وقتی بانک مرکزی ما به دلایل مختلفی با کمبود منابع مواجه است و دولت هم نمی تواند در این شرایط سخت که درآمد نفتی هم به شدت کاهش پیدا کرده، درآمدزایی خوبی داشته باشد چطور می توان انتظار اقدامات موفقی را هم داشت؟
کشورهای صنعتی دنیا حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد درآمدهای خود را از مالیات ستانی تامین می کنند، اما کشوری مانند ایران که چندین سال است رشد اقتصادی منفی دارد حتی توان درآمدزایی از طریق مالیات را هم ندارد و در نتیجه شاهد سهم اندک ۲۰ درصدی مالیات بر درآمدزایی دولت هستیم.
بعد از جنگ جهانی دوم اقتصاددانان بزرگ دنیا گفته بودند که بزرگترین هدف هر کشور فقط تثبیت اقتصادی و قیمت هاست. در واقع قیمت ها الفبای کامل یک اقتصاد کشور است که ما متاسفانه در ۵ دهه گذشته نتوانستیم ثبات قیمتی را داشته باشیم.
نیمی از مشکلات اقتصاد ما بیرونی است
تاثیر متغیرهای برونزا را نمیتوان بر تحقق سیاستهای بانک مرکزی نادیده گرفت چرا که نیمی از مشکلات ما به خارج از کشور و محدودیتهای تحریمی وابسته است.
https://tejaratava.ir/?p=3719