به گزارش خبرنگار مهر، پس از یک ماه و نیم درگیری نظامی بر سر منطقه مورد مناقشه قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، سرانجام با میانجیگری روسیه توافق آتشبس میان طرفهای درگیر به امضا رسید. توافقی که در صورت حضور ایران به عنوان همسایه هر دو کشور درگیر در فرآیند نگارش آن میتوانست متضمن و احیا کننده منافع راهبردی کشور در منطقه قفقاز جنوبی شود.
در این زمینه، علی ضیایی، کارشناس حوزه حمل و نقل، در یادداشتی به این موضوع پرداخته است که از نظرتان میگذرد:
سرانجام دو کشور آذربایجان و ارمنستان پس از ۴۵ روز درگیری نظامی بر سر منطقه مورد مناقشه قره باغ به توافقی جهت آتشبس دست یافتند. این توافق که از جانب برخی، پایان درگیریهای دو کشور تلقی میشود با میانجیگری روسیه به امضا رسید. طبق این توافق، اراضی اشغالی قازاخ و منطقه آغدام از سوی ارمنستان به جمهوری آذربایجان بازگردانده میشود. همچنین مناطق لاچین و کلبجر نیز جزو نواحی بازگردانده شده به آذربایجان خواهند بود. نکته قابل تأمل اما عدم حضور ایران در فرآیند امضای این توافق نامه است که علیرغم هم مرز بودن با هر دو کشور درگیر، یعنی ارمنستان و آذربایجان، غایب بزرگ این موافقت نامه تلقی میشود. این در حالی است که انعقاد این آتش بس با میانجی گری رسمی روسیه و نفوذ دولت ترکیه انجام گرفته است. ایران در صورت ایفای نقش به عنوان یک بازیگر اصلی در توافق صلح، میتوانست علاوه بر جلوگیری از تبعات این موافقتنامه که متوجه کشور خواهد بود، مطالبات و منافع خود در رابطه با جمهوری آذربایجان و ارمنستان را به طور جدی پیگیری کرده و به سرانجام رساند.
اصابت خمپارهها و راکتهای طرفین درگیر به خاک ایران در کنار حضور گروههای تکفیری
چندین خمپاره به مناطق مرزی ایران از جمله روستای اصلاندوز از آغاز درگیری نظامی بین دو همسایه شمالی، اصابت کرد اما با پیشروی جنگ این اصابتها که خطای انسانی نیروهای درگیر تلقی میشد به دهها شلیک رسید و باعث بروز ناامنی و نگرانی میان ساکنان منطقه شد. در کنار این، جمهوری آذربایجان با همکاری ترکیه اقدام به انتقال تروریستهای تکفیری سوریه به مناطق جنگی و بهره گیری از آنها در تصرف اراضی و درگیری با ارتش ارمنستان کرد در نتیجه، تروریستهای مذکور که سابقه درگیری با نیروهای ایران در سوریه را نیز داشتند در نزدیکی مرزهای شمالی کشور مستقر شده و نا امنیهای بوجود آمده را دوچندان کردند. وقایع ذکر شده از منظر ملاحظات داخلی و ناظران بین المللی اجازه هرگونه واکنش دفاعی از سوی ایران را میداد بنابراین نیروهای مسلح کشور اقدام به ارسال تجهیزات سنگین نظامی به مناطق مرزی شمال غربی کردند اما تا زمان توافق آتش بس بین طرفهای درگیر و صاحب نفوذ، لزومی مبنی بر ورود نظامی به این مناقشه از سوی مسئولین بلند پایه کشور دیده نشد. لازم به ذکر است که نیروهای نظامی ایران سابقه برخوردهای سختتر در مواجهه با نیروهای تکفیری را نیز در کارنامه دارند. به طور مثال به محض تهاجم داعش به عراق، نیروهای مسلح ایران با پیشروی و ایجاد یک خط حائل دفاعی در عمق ۴۰ کیلومتری این کشور، امکان هرگونه تهدیدی را از نیروهای تکفیری صلب نمودند.
کمرنگ شدن نقش مواصلاتی ایران در اتصال آذربایجان و منطقه نخجوان
کشور آذربایجان از دو قسمت خاک اصلی و منطقه خودمختار نخجوان تشکیل شده است. این دو قسمت توسط ارمنستان از یکدیگر جدا بوده و تنها راه اتصال آنها یک کریدور حمل و نقلی است که از خاک ایران عبور میکند. این کریدور در عین تسهیل ارتباط این دو خطه، موجب نفوذ و برتری ایران از نظر سیاسی در مناسبات آذربایجان نیز محسوب میشود. در قرارداد آتش بس اما با مطرح شدن کریدوری جدید، نقش اتصال موجود در خاک ایران تضعیف شده و تبعات سیاسی و اقتصادی آن در سالهای آینده متوجه ایران خواهد شد. طبق بند ۹ موافقتنامه صلح، ارمنستان متعهد شده است تا ارتباط حمل و نقلی بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان را به منظور عبور کالا و مسافر فراهم کند. بر این اساس ترکیه با حمایت از جمهوری آذربایجان بوسیله ارسال تجهیزات و نیروهای تکفیری موفق شد تا انحصار نظارتی ایران بر ارتباط مواصلاتی این کشور به جمهوری آذربایجان را از میان بردارد که این موضوع علاوه بر کاهش درآمدهای ترانزیتی ایران، موجب کاهش عمق نفوذ ایران بر ترکیه و آذربایجان نیز خواهد شد و همچنین نفوذ ترکیه در منطقه را افزایش خواهد داد؛ چراکه تا پیش از این تنها راه اتصال زمینی ترکیه و منطقه خودمختار نخجوان به آذربایجان محدود به خاک ایران بود.
فرصت مطالبه اتصال های ترانزیتی ایران
اتصال ترانزیتی ریلی کشور به روسیه و سپس اروپا از جمله مهمترین منافع تعریف شده ایران در منطقه قفقاز جنوبی، است. این اتصال ترانزیتی در راستای احصا درآمدهای سرشار ترانزیتی و گسترش نفوذ سیاسی و ژئوپولیتیکی کشور در دستور کار قرار دارد. این اتصال در گذشته و قبل از فروپاشی شوروی از طریق مرز جلفا برقرار بوده است. ترانزیت کالا در مرز ریلی جلفا در زمان جنگ تحمیلی رکورد انتقال ۳ میلیون تن کالا را به شوروی و اروپا و بالعکس را نیز در کارنامه دارد. با فروپاشی شوروی درگیریهای دو خطه استقلال یافته یعنی ارمنستان و آذربایجان شدت گرفت و در نتیجه جریان ترانزیتی مذکور نیز قربانی این درگیریها شد؛ چراکه قطارهای ترانزیتی باید پس از ورود به خطه نخجوان از طریق مرز جلفا وارد ارمنستان شده و پس از عبور از گرجستان در شبکه ریلی روسیه قرار بگیرند. این مسیر به دلیل مناقشات موجود بر سر منطقه قره باغ توسط ارمنستان مسدود شد و تا کنون نیز بازگشایی نشده است.
با انسداد مسیر جلفا، از سالهای گذشته مسیر دیگری در دستور کار دو کشور ایران و آذربایجان قرار گرفته که تحت عنوان مسیر رشت-آستارا شناخته میشود. این مسیر مستلزم احداث راه آهن رشت-آستارا به طول ۱۶۴ کیلومتر در خاک ایران بوده و با رسیدن به شهر آستارا، ایران را به شبکه ریلی آذربایجان و پس از آن مستقیماً به روسیه وصل مینماید. اعتبارات لازم برای ساخت این پروژه حدود ۱ میلیارد دلار پیش بینی شده است. در موافقتنامه ای که در سال ۹۴ بین وزرای اقتصاد ایران و آذربایجان به امضا رسید مقرر شد تا ۵۰۰ میلیون دلار از اعتبار این خط ریلی از طرف دولت آذربایجان و مابقی آن از سمت ایران تأمین شود، اما با خروج آمریکا از برجام در سال ۹۷، این دولت از تعهدات خود سرباز زد و راه آهن رشت-آستارا معطل تأمین اعتبار است.
در صورت حضور ایران در توافق آتش بس که طی آن برخی موافقتها مبتنی بر اعطای دسترسیها و ایجاد کریدورهای حمل و نقلی مابین دو کشور ارمنستان و آذربایجان به امضا رسید، امکان احیای این دو کریدور ترانزیتی یا لااقل یکی از آنها وجود داشت. بر این اساس در صورت تعهد ارمنستان مبنی بر بازگشایی ارتباط ریلی منطقه نخجوان با این کشور و سپس گرجستان، مرز جلفا به جریان ترانزیت ریلی باز میگشت. همچنین در صورت اعمال قدرت از سوی ایران در این مناقشه، امکان متعهد شدن آذربایجان به اجرای تعهدات خود مبنی بر مشارکت در برقراری کریدور رشت-آستارا نیز وجود داشت. لازم به ذکر است طبق اعلام مسئولین راه آهن کشور، در صورت برقراری ارتباط ترانزیتی محورهای شمال غرب، سالانه حداقل ۱۰ میلیون تن کالا از این منطقه قابل ترانزیت خواهد بود.
نقش آفرینی سایر طرفها در مناقشه قرهباغ جهت احیای منافع خود
در عین حال ترکیه که در طول درگیری میان دو کشور، با ارسال تجهیزات و نیروهای تکفیری، حمایت همه جانبه ای از جمهوری آذربایجان نمود سعی دارد تا از قِبل این پیروزی منافع و حوزه نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. در این راستا روز گذشته مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه ادعا کرد که این کشور بر روند صلح قره باغ نظارت خواهد داشت، اما ساعاتی بعد این ادعا از سوی روسیه رد شد. برخی کارشناسان کمکهای ترکیه به آذربایجان را در راستای ارادههایی در داخل این کشور برای قطع مرز ایران با ارمنستان تلقی میکنند.
با توجه به تحولات منطقه نیاز است تا همه ابزارهای کشور اعم از قدرت نرم و سخت در اختیار منافع کشور قرار گیرد. تقابل ایران با اتفاقات اخیر قره باغ مبنی ارسال تجهیزات نظامی به مرز و رایزنیهای معاون وزیر خارجه با کشورهای دخیل، تهدید بزرگی مبنی بر تغییر ژئوپولتیک منطقه و قطع ارتباط مرزی بین ایران و ارمنستان را خنثی نمود، اما در صورت ورود پویا تر ایران در پایان دادن به این مناقشه، علاوه بر احیای منافع راهبردی کشور، از کاهش ضریب نفوذ ایران در منطقه قفقاز جنوبی و قدرت گرفتن کشورهای رقیب در این حوزه جلوگیری به عمل میآمد. این رویکرد روندی است که روسیه با کنار گذاشتن انفعال در پیش گرفت و طبق توافق آتش بس، نظارت بر جریان صلح و همچنین کریدورهای حمل و نقلی که در آینده احداث خواهد شد بر عهده این کشور خواهد بود.