• امروز : جمعه - ۲ آذر - ۱۴۰۳
7

فولاد سنگان، الگوی موفق مدیریت مدرن

  • کد خبر : 1062
  • ۰۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۰
فولاد سنگان، الگوی موفق مدیریت مدرن

زمانی “جیمز برنهام” اندیشمند آمریکایی، در کتاب “انقلاب مدیریت” طبقه جدیدی را معرفی نمود که آینده جهان را بر پایه دانش و توان علمی خود پی خواهند ریخت. این نظریه وی اگر چه آن زمان جنجال فراوانی به پا کرد اما، امروزه ظهور شرکتهای بزرگ ملی و چند ملیتی که به عنوان اهرم اساسی در توسعه جهانی ایفای نقش می کنند صدق نظری «برنهام» را فارغ از وجوه سیاسی آن تا حد زیادی اثبات می کند. استدلال «برنهام » بر این بود که آینده اقتصاد دنیا در دست مدیران توانمند و متخصص است نه سرمایه داران و یا دولتمردان. امروزه می دانیم از مهمترین عناصر مهم جوامع مدرن شیوه راهبری و نظم دپارتمان مدیریتی آن است. این امر از حکومت داری تا اقتصاد و صنعت و …. گسترده است. دانستن اهمیت نظام مدیریتی تنها بخشی از مسئله جامعه و یا سازمان موفق است ولیکن عمل به آن مهمتر به نظر می رسد چرا که «بینش بدون عمل توهمی بیش نیست».

زمانی “جیمز برنهام” اندیشمند آمریکایی، در کتاب “انقلاب مدیریت” طبقه جدیدی را معرفی نمود که آینده جهان را بر پایه دانش و توان علمی خود پی خواهند ریخت. این نظریه وی اگر چه آن زمان جنجال فراوانی به پا کرد اما، امروزه ظهور شرکتهای بزرگ ملی و چند ملیتی که به عنوان اهرم اساسی در توسعه جهانی ایفای نقش می کنند صدق نظری «برنهام» را فارغ از وجوه سیاسی آن تا حد زیادی اثبات می کند. استدلال «برنهام » بر این بود که آینده اقتصاد دنیا در دست مدیران توانمند و متخصص است نه سرمایه داران و یا دولتمردان. امروزه می دانیم از مهمترین عناصر مهم جوامع مدرن شیوه راهبری و نظم دپارتمان مدیریتی آن است. این امر از حکومت داری تا اقتصاد و صنعت و …. گسترده است. دانستن اهمیت نظام مدیریتی تنها بخشی از مسئله جامعه و یا سازمان موفق است ولیکن عمل به آن مهمتر به نظر می رسد چرا که «بینش بدون عمل توهمی بیش نیست».

به گزارش ایلنا، از دلایل کمتر توسعه یافتگی کشور را می توان دوگانه نبود یا کمبود مدیران متخصص و  عدم تناسب و تطابق وجوه تئوریک و عملی مدیریت دانست. جدال میان پراگماتیستها و ذهن گرایان هم حول میزان اثرگذاری و عمل پذیر بودن تئوری‌هاست. به گمانم چالش اساسی سازمان مدرن دقیقا همین است: میزان انطباق پذیری تئوری و عمل.

از طرفی فقر و یا فقدان مدیران متخصص یک معضل است و بکارگیری آنها در پستهای غیر تخصصی رنجی دیگر . مدیریت یک فن و دانش تخصصی است، هر چند وجوهی از آن از جمله کاریزمای یک رهبر می تواند ماهیتی غیر اکتسابی نیز داشته باشد اما مهمترین وجه آن دانش مدیریت است که ماهیتی اکتسابی دارد.

دیران عموماً یکی از دو شیوه زیر را برمی گزینند

نخست آن دسته از مدیران که بر تقدم تئوریک  نظر دارند و دوم مدیرانی که عملگرایی جزء اصلی مدیریت آنهاست. اگر چه این دو مدل هر یک در دوره های تاریخی مختلف موفقیتهایی به دست آورده اند اما با رشد و گسترش سازمانها و شرکتها و نیز تحولات مدیریتی این دو شیوه خود با چالش جدی انطباق پذیری مواجه شده اند و ترکیب و ادغام دو الگو بیش از گذشته ضرورت یافت.

حل چالش عدم انطباق به همان اندازه که فصل مشترک مدیران موفق است، وجه تمایز آنها با مدیران ناموفق نیز می باشد.

برای یک مدیر موفق انطباق نظر و عمل، و تعادل و توازن میان آنها که خود مستلزم نوعی انعطاف پذیری فکری و عملی نیز می باشد، راهبردی اساسی برای حل بحران ناکارآمدی در یک سازمان است. بر همین اساس انطباق و انعطاف در کنار برنامه ریزی می توانند مسیر نهایی رسیدن به اهداف را در یک سازمان تبیین کنند.

 افق دید مدیر موفق گسترده است. این گستردگی بر مبنای انحراف یا بی نظمی فکری و سازمانی نیست بلکه برپایه ذهنی استراتژیک و هدفمند استوار است.این استراتژیک بودن زمانی منجر به پویایی سازمانی می گردد که به منصه ظهور برسد. یعنی در سطحی قابل قبول عملیاتی و اجرا گردد.

با کمی احتیاط می توان بر مبنای مدل “فردیناند تونیس” یعنی سیر از سنت به مدرنیته ( از اجتماع به جامعه) تفسیری معقول از مدیریت ارائه داد. بر این اساس در «گزلشافت» (جامعه) می توان ردی از مدیریت مدرن را یافت. هر چند سخن برآوردن از «گزلشافت» و «گمینشافت»(اجتماع) بر ذمه این مقال نیست ولیکن تا آنجا که مدیریت جوامع امروز را با نگرش حرکت از سنت به مدرنیته ربط دهد و یا تقسیم کار اجتماعی “امیل دورکیم” را به میان آورد برای رساندن مرادم از مدیریت مدرن کفایت می کند. می توان از تقسیم کار اجتماعی دورکیم تفسیری سازمانی داشت که نهایتا به همان طبقه بندی مشاغل و چارت سازمانی برسیم.

مرادم از این مقدمه آن است که میان یک مدیریت سنتی و کلاسیک با مدیریت مدرن سازمانی خط و مرز مشخصی بکشم. برای فهم این مدل توجه به مصادیق عینی سودمند خواهد بود.

 شرکت فولاد سنگان نمونه بارزی از این شیفت تحولگرایانه است و در یک سال اخیر خیز بزرگی به سمت مدیریت مدرن برداشته است.

شرکت فولاد سنگان با مدیریت جدید  ابتدا مشکل از هم گسیختگی یا بی نظمی سازمانی را بر همان مدل دورکیمی که ذکر شد برطرف نموده و در گام دوم بر پارادوکس های غیر منطقی رختی منطقی و عقلانی پوشانده است. منطق علمی حاکم بر شرکت فولاد سنگان مبتنی بر کاهش تناقض و افزایش ضریب بازدهی در ظرف زمان در قالب استانداردهای نوین است.

لازم به توجه است که مدیریت جهان سومی ها( منظور مدیریت غیر مدرن و سنتی)  یک مشکل اساسی دارد و آن هم برتری عجیب بعد فردی مدیریت نسبت به بعد ساختاری و سازمانی است. یعنی، سازمان در یک فرد به عنوان مدیر خلاصه می شود، حال آنکه در سازمان های مدرن امروزی، فرد به عنوان مدیر ارشد سازمان در ساختار سازمانی هضم می شود و سازمان را بر اساس استراتژی جمعی تدوین شده به بهترین نحو ممکن رهبری می کند.

 آنچه مرا متقاعد می کند که فولاد سنگان را در زمره سازمانها مدرن به حساب آورم همین نکته است. هضم مدیریت در ساختار و تقدم آن بر فرد. اصلاحات ساختاری در حوزه های مختلف  فولاد سنگان و نظام مندی حاصل از آن اقدامی در راستای جایگزینی تفکر ساختار محور به جای فردمحوری بود که از ویژگی های مدیریت نوین محسوب می شود.

 گذار شرکت فولاد سنگان از وجه سنتی و کلاسیک مدیریت به مرحله مدرن آن در قالب فوق نمایان است. مدیریت جدید فولاد سنگان هم بر انطباق و هم انعطاف توأمان نظر دارد و از طرفی در پرتو سیر تکاملی این مجموعه می توان نگرش حاکم  مدیریتی آن را تلفیق و ترکیب مناسبی از کل نگری و جزء نگری دید.

مایل هستم کل نگری سازمانی مدیر عامل  را در قالب تدوین راهبردهای کلی و استراتژی های سازمانی کنونی و نیز هضم افراد به عنوان کنشگران سازمانی در یک ساختار شفاف و پویا برشمارم و جزئی گرایی را، نه ورود به امور جزئی بلکه، حرکت از جزء به کل در انجام برنامه های سازمانی و تنفیذ اختیارات جمع بندی نمایم.  البته کمی مدل قیاسی و استقرایی را در عمل کنار هم نشاندن سخت به نظر می رسد اما مرزبندی این مهم و کنشگری سازمانی نزد مدیریت شرکت شیوه ای است که تا کنون توانسته است این تناقض را حل نماید و دستاوردهای بزرگی برای این فولاد سنگان داشته باشد.

در عصر جدید فرآیندگرایی و نتیجه گرایی را می توان فصل ممیز نگرشهای مدیریتی دانست. هنر مدیریتی مدیر عامل جدید حرکت عرضی در تصمیم گیری و عمل سازمانی با تکیه بر تیم مدیریتی و کارشناسی و طولی سازی فرآیندی و نتیجه گرایی است. ترکیب همزمان این دو نیازمند توان بالای مدیریتی است که مدیر عامل  به درستی بدان نائل آمده است؛ یعنی:

 قرار دادن نتیجه در طول فرآیند سازمانی

فولاد سنگان در یک سال گذشته نشان داده است که می تواند الگوی موفقی از مدیریت را به واحدهای صنعتی و اقتصادی عرضه کند. بی شک دستاوردهای یک ساله این شرکت دلیلی بر این مدعاست. افتتاح پیش از موعد کارخانه کنسانتره سازی آن هم در اوج مشکلات ناشی از تحریم و یا رکورد شکنی های این شرکت نوپا نمونه بارزی از این تحول مدیریتی و همسان سازی طولی و عرضی است.

 دستاوردهای این شرکت محدود به این مورد نیست و تقلیل این دستاوردها به یک عملکرد خاص بی انصافی است و حق مطلب را به درستی ادا نمی کند ولیکن میراث ماندگار مدیر عامل جدید  پی ریزی ساختاری مدرن ، منعطف، خود اصلاح گر و پویاست که فولاد سنگان را به سرعت به سوی یک شرکت و سازمان مهم و تاثیرگذار در صنعت کشور سوق می دهد

 

https://tejaratava.ir/?p=1062

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.